میم شین

نوشته های یک ذهن افتاب پرست

میم شین

نوشته های یک ذهن افتاب پرست

درباره بلاگ
میم شین

این وبلاگ برای من حکم یه دفترچه یادداشت رو داره، دفترچ که یادداشتی که اگ روزی نبودم ، بمونه، نمیدونم مخاطبی دارم یا ن! اما در کل مینویسم که رها شم ، همیشه ی چیزی از وجودم هست که در ظاهر انسان جلوم میاد و دستشو میزاره رو گلوم و سعی میکنه خفم کنه و تنها راه نجاتی که برام میزاره اینکه، بنویسم...!

بایگانی
آخرین مطالب
۰۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۴۰

نامه نگاری!

من خیلی خیلی موافق این جمله هستم:

در عصر نامه های پستی قدیمی مردم وقتی نامه مینوشتند که حرف مهمی برای گفتن داشتند.بجای این که هر چه را بلافاصله به ذهنشان می رسید روی کاغذ بیاورند، با دقت بیشتری درباره حرفی که میخواستند بزنند و شیوه بیانش تعمق می کردند. توقع دریافت پاسخی با همان دقت و توجه را هم داشتند. اکثر مردم فقط معدودی نامه در ماه رد و بدل می کردند و معمولا خود را تحت فشار نمی دیدند که بلافاصله هم جواب بدهند. امروزه، من روزانه دهها ایمیل از دیگران دریافت میکنم و همه هم توقع پاسخ فوری دارند. ما گمان می کردیم که داریم در زمان صرفه جویی میکنیم ،ولی به جای آن سرعت ماشین زندگی را به ده برابر رساندیم و اوقات خود را مملو از تشویش و بی قراری کردیم.
|صفحه ۱۳۵تا۱۳۶ کتاب انسان خردمند|

                                                     

محمد شیری
۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۲۱

رفاقتها

 

                                                   

 

 

من خیلی وقت پیش اینجوری فکر میکردم که:

​​​هرچی از عمر رفاقته بگذره،ریشه اصلی رفاقته خشک و خشک تر میشه!

همیشه همچی اولش قشنگه! زمان باعث خشکیدگی میشه.

اما شاید شما با کسی دوست باشید و این دوستی شما بعد از گذشت سالها پایدار باشه .

ممکنه مخالف نظر من باشید اما از نظر من دوستی های پایدار از این دو حالت پیروی میکنن و بخاطر همینه حس میکنیم پایدار هستن:

1: دوری و دوستی: بعضی از دوستی ها ماهستن که ممکنه، 7 یا 8 سال هم عمر داشته باشه  اما زمانی که صرف شناخت هم و کمک به هم و کنار هم بودن کردید ممکنه به یکماه هم نرسیده باشع...! 

اینجور دوستی ها در بیشتر اوقات پایدار هستن و خیلی کم دیده میشه که دچار شکست  بشه.

ولی یه رازی رو هم بهتون میگم(که با عنوان این بخش در تناقضه): « از دل برود هرآنکه از دیده برفت...»

2: چشم پوشی .

 

 

​​​​​​​​​​​ نزدیکی: یه جا خوندم که نوشته بود: «مرگ عشق ، ازدواجه.»دقیقا این برای دوستی هام صدق میکنه همونطور که شایع تو اهنگ اینجانب گفت: « از چشم میوفتی اگه در دسترسی»

نظر من راجب دوستی با انسان ها اینکه  ( یکم احمقانه بنظر میرسه این مقایسه):

همه دوستی ها مثل بیگ بنگه، اولش همه کنار هم هستن ، همش باهم صحبت میکنن و گرمای خاصی رفاقتشون دارن که بقیه حسودی میکنن...!

اما از اون طرفم نظریه انبساط جهانو داریم.

درسته همه رفاقتا با انرژی و گرما شدیدی شکل میگیره ولی هرچی که زمان میگذره ، فاصله ها بیشتر و بیشتر میشه ...! و هرچی دور تر سرد تر...!

 

 

 

 

​​​​

محمد شیری